خرید اینترنتی انواع محصولات (انواع کاناپه مبل واستخربادی و...)

ردیفنام محصولفروشندهقیمت (ریال)لینک بازاریابی محصولوضعیت
1

کوچکترین دستگاه بلوتوث جهان

aras2shop

49,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2565

فعال
2

گوشی دو سیم کارت فعال k900

aras2shop

630,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2562

فعال
3

کریسمس 2011 - شاهکار جدید مهران مدیری

parsaclub

35,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2554

فعال
4

جنگجویان کوهستان - لینچان - دوبله

parsaclub

60,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2552

فعال
5

مجموعه بی نظیر کارتون کایو caillou

parsaclub

95,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2551

فعال
6

مجموعه کارتون نایاب و زیبای برتز - bratz

parsaclub

75,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2550

فعال
7

مجموعه بی نظیر کارتون باکوگان bakugan

parsaclub

75,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2549

فعال
8

مجموعه کامل و بی نظیر BEN 10

parsaclub

125,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2548

فعال
9

مجموعه کارتون بی نظیر و نایاب وینکس

parsaclub

125,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2547

فعال
10

فرار از زندان سری کامل (اورجینال)

newkala

240,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2486

فعال
11

فرار از زندان - فصل اول ( اورجینال)

newkala

78,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2477

فعال
12

فرار از زندان - فصل دوم (اورجینال)

newkala

78,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2476

فعال
13

فرار از زندان - فصل سوم (اورجینال)

newkala

48,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2475

فعال
14

فرار از زندان - فصل چهارم (اورجینال)

newkala

78,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2474

فعال
15

شرک و دوستان+عینک سه بعدی (اورجینال)

newkala

27,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2473

فعال
16

ساعت GUCCI ست خانم ها وآقایان

mhmlco

288,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2468

فعال
17

تی شرت یاحسین

mhmlco

165,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2456

فعال
18

شال گردن امام حسین

mhmlco

95,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2455

فعال
19

فروش زعفران اصل قائنات

mhmlco

148,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2454

فعال
20

ساعت LED مدل Iron Samurai

mhmlco

288,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2449

فعال
21

ساعت LED آدیداس Adidas

mhmlco

95,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2447

غیر فعال
22

ساعت LED پوما (ساعت مخفی)

mhmlco

95,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2446

فعال
23

مبل بادی راحتی طرح بسکتبالی

funytime

300,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2421

فعال
24

تخت خواب بادی دو نفره سلطنتی

funytime

2,200,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2420

فعال
25

وان حمام بزرگسال (بادی)

funytime

750,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2419

فعال
26

عینک 3dاصل+ درایور+ فیلم و بازی

asadi_2222

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2414

فعال
27

دوربین حفاظتی امنیتی وایرلس

asadi_2222

2,800,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2395

رد شده
28

شارژر خورشیدی همراه ودستگاه های الکترون

mhmlco

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2379

فعال
29

مبل و تشک بادی روی آب

funytime

220,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2367

فعال
30

مبل بادی دو تکه

funytime

300,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2366

فعال
31

مبل راحتی مدل فوتبالی(بهمراه پمپ)

funytime

320,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2365

فعال
32

وان بادی کودک طرح زرافه

funytime

180,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2363

فعال
33

کاناپه بادی تخت خواب شو(5 کاره جدید)

funytime

1,350,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2362

فعال
34

قایق بادی Challenger 2

funytime

780,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2361

غیر فعال
35

سرسره بادی ، بازی با فواره

funytime

630,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2360

فعال
36

استخربادی دایره(بسیار شیک)

funytime

940,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2359

فعال
37

استخربادی ستاره ای 185*180

funytime

385,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2358

فعال
38

استخر مستطیل305*183*56

funytime

625,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2357

فعال
39

استخر بادی فریمی 122*488

funytime

14,750,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2356

فعال
40

استخربادی فریمی 124*508

funytime

19,990,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2355

فعال
41

دف پژمان حدادی

hooman2

1,000,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1531

فعال

توضیحات:برای دیدن و خرید محصول روی لینک محصول (سمت چپ) کلیک کنید.

هشدارهای مهمی که نباید به سادگی از آن گذشت!

هشدارهای مهمی که نباید به سادگی از آن گذشت!

لطفاً توجه کنید و به دیگران هم اطلاع دهید
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgآشفته بازار سکه‌های طلا با هجوم طلای تقلبی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یکی از فعالان بازار سکه می‌گوید: سکه‌های تقلبی یا سکه‌های سبک‌تر از انواع مشابه چنان به مهارت ضرب شده‌اند که افراد عادی توانایی تشخیص نوع ضرب را ندارند. تمامی سکه‌ها توسط بانک مرکزی ضرب می‌شوند اما این سکه‌ها به‌طور قاچاق و مخفیانه توسط برخی افراد در مکانی خارج از ضرابخانه بانک مرکزی ضرب شده‌اند. البته سکه‌فروشان با سنگ محک می‌توانند سکه‌های تقلبی را تشخیص دهند. برای این کار آنان مجبورند سکه‌ها را از وکیوم خارج کرده و برای تشخیص به سنگ محک بسپارند. البته جوان‌ترها نمی‌توانند سکه‌های تقلبی و اصل را به راحتی شناسایی کنند.

جدای از سکه‌های تقلبی که در انواع مختلف از طرح جدید و قدیم گرفته تا سکه کامل، نیم و ربع بهار آزادی که در بازار وجود دارند سکه‌های دیگری نیز هستند که اگرچه از طلا ساخته شده‌اند اما وزن آنها در مقایسه با سایر سکه‌ها کمتر است. این نوع سکه‌ها با وزن کردن قابل شناسایی هستند.

یکی از سکه‌فروشان در این‌باره می‌گوید: معمولا ماموران خرید شرکت‌ها از این سکه‌ها استقبال می‌کنند زیرا این گروه از سکه‌ها را می‌توانند در شکل و شمایل سکه‌های رایج در بازار اما ارزان‌تر تهیه کنند و شرکت‌های مزبور نیز آنها را به مناسبت‌های مختلف به کارکنان هدیه دهند. در نتیجه ماموران خرید می‌توانند فاکتور خریدی معادل بهای روز سکه‌ها دریافت کنند اما وجوهی کمتر به دلیل سبک‌تر بودن سکه‌ها در مقایسه با نمونه‌های اصل به سکه‌فروشان بپردازند. البته گویا سکه‌های تقلبی و سکه‌های کم‌وزن‌تر از سکه‌های رایج در بازار را نمی‌توان از همه‌جا تهیه کرد.

او در این‌باره می‌گوید: معمولا برخی از افراد سودجو و دلال وجود دارند که سکه‌ها را به افراد نابلد می‌فروشند افرادی که سودای خرید ارزان‌تر سکه‌ها را در سر دارند. دلالان برای گمراه کردن خریداران، سکه‌های وکیوم‌شده‌ای نیز می‌فروشند. روی وکیوم‌ها شماره تماس و نام فروشنده دیده می‌شود اما شما نمی‌دانید که در وکیوم‌ها چه سکه‌ای نهفته است.

محمد کشتی‌آرای رئیس اتحادیه طلا و جواهر شرایط آشفته فعلی را چنین توصیف می‌کند: سکه‌های تقلبی و حتی سبک‌تر از وزن معمول چند سال گذشته و توسط افراد سودجو ضرب و وارد بازار شد که اعضای آن باند توسط ماموران آگاهی دستگیر شدند. این سکه‌ها همان سکه‌هایی هستند که از آن زمان در بازار مانده‌اند اما به تازگی سکه‌های تقلبی و یا کمتر از وزن سکه‌های اصل ضرب نشده است.

اما با این وجود خیالتان چندان آسوده نباشد زیرا کشتی‌آرای می‌گوید: برخی از خریداران سکه با این بهانه به دنبال خرید سکه‌ها به میزانی کمتر از قیمت رایج در بازار هستند بنابراین شما باید علاوه بر اینکه مواظب باشید تا به دام دلالان و فروشندگان سکه‌های تقلبی نیفتید باید مواظب خریداران سکه‌ها نیز باشید. این در حالی است که خطر هجوم سکه‌های تقلبی در شهرستانها بیش از تهران مردم را تهدید می‌کند.


منبع: تهران امروز


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نکته ای مهم در مورد استفاده از مایکروفرگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یک فرد 26 ساله جهت درست کردن یک فنجان قهوه، یک لیوان آب را در مایکروفر قرار داد (کاری که قبلا بارها انجام داده بود). دقیقا نمیدانم چه زمانی را روی دستگاه تنظیم کرد اما او به من گفت که قصد داشته آب به جوش برسد. وقتی که دستگاه خاموش میشود، ایشان لیوان محتوی آب را از مایکروفر خارج میکند. او میگوید وقتی لیوان را برداشتم آب نمی جوشید، اما بلافاصله تمام آب داخل لیوان بصورت انفجاری به صورتش پاشیده شد و لیوان سالم و خالی در دستش باقی ماند تا زمانی که او لیوان را زمین انداخت.
تمام صورتش تاول زد و دچار سوختگی درجه یک و دو گردید، به گونه ای که ممکن است جای زخمها بر صورتش بماند. همچنین ممکن است بخشی از بینایی چشم چپ ایشان از دست برود. زمانی که ایشان در بیمارستان بود، پزشک معالج ایشان گفت که موارد دیگری مشابه اتفاقی که برای ایشان افتاده مشاهده کرده است و هیچگاه نباید آب خالص را به تنهایی در دستگاه مایکروفر قرار داد. اگر قصد گرم کردن به این روش را داریم باید حتما چیزی درون لیوان قرار داده شود تا انرژی کسب شده توسط آب پخش گردد. مثلا یک همزن چوبی یا چای کیسه ای یا چیز دیگر. اما به هر حال بهترین راه جوش آوردن آب استفاده از کتری است و نه مایکروویو.

توضیح اینکه یکی از افرادی که این مطلب را توسط ایمیل دریافت کرده گویا برای تایید صحت مطلب فوق به شرکت جنرال الکتریک طی ایمیلی آن را گزارش میدهد. پاسخ شرکت جنرال الکتریک: از تماس شما متشکریم. خیلی خوشحال میشوم که بتوانیم به شما کمکی کنیم. ایمیلی که شما دریافت کردید صحیح است. آب یا هر مایعی که اشعه ی مایکروویو کسب میکند و به دمای جوش میرسد الزاما همیشه به حالت جوشش حباب نمایان نمیشود (و قل قل نمیکند). بلکه ممکن است دمای بسیار زیادی کسب کند اما همچنان بیحرکت و بدون حباب بماند و قل قل نکند مایع یا آبی که دمای فوق العاده زیاد را توسط امواج مایکروویو کسب میکند ممکن است پس از حرکت دادن و یا هم زدن و یا مثلا قراردادن چای کیسه ای در آن به حالت ظاهری جوشیدن برسد و قبل از آن هیچ نشانه ای از جوشیدن و دمای بالا از خود نشان ندهد. برای جلوگیری از این اتفاق و جلوگیری از صدمه دیدن هرگز هیچ مایعی را به اندازه یک لیوان، بیشتر از دو دقیقه در مایکروویو قرار ندهید. همچنین بعد از خاموش شدن مایکروفر اجازه دهید سی ثانیه مایع همچنان در مایکروفر باقی بماند و آن را قبل از سی ثانیه بیرون نیاورید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

هک ایمیل را جدی بگیرید!گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

از اونجا که بازار هک و دسترسی به ایمیل کاربران همیشه داغ هست و افرادی که سعی در سوء استفاده از ایمیل و اطلاعات شخصی کاربران دارند به انواع و اقسام شگردها متوسل می شوند، قبل از اینکه بفکر نرم افزارهای آنتی هک و موارد مشابه بیفتید فقط کافیست حواستون رو کمی جمع کنید و روی هر لینک ناشناس یا حتی فایل مشکوک کلیک نکنید! به همین سادگی میتونید جلوی خیلی از مواردی که ممکنه پست الکترونیک شما رو مورد ناامنی قرار دهد بگیرید و امید بدخواهانتون رو به یاس تبدیل کنید.

مثلا ممکنه براتون پیامی فرستاده بشه با این مضمون که : این عکس شماست که تو اینترنت پخش شده ؟! (یا موارد مشابه بسیاری که حس کنجکاوی شما برای کلیک کردن برانگیخته شود) و در زیر آن یک آدرس و لینک گذاشته شده تا روی آن کلیک کنید!

در بسیاری مواقع با کلیک روی آن لینک صفحه ای باز می شود که به ظاهر شبیه قسمت لاگین یاهو (یوزر نیم و پسورد یاهو) هست و کاربر هم بدون توجه به اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد یوزر نیم و پسورد خود را وارد می کند غافل از اینکه با اینکار همه اطلاعات خود را به دست هکر سپرده است.

لطفا دقت کنید روی هر لینک مشکوکی کلیک نکنید و هر جا از شما یوزر نیم و پسورد خواسته می شود بلافاصله و بدون بررسی اقدام به وارد کردن آن نکنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سرقت در هنگام دریافت پول از ATMگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانک تان پول بگیرند شما می توانید پسوورد کارت تان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول) وارد کنید. مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 است شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول می دهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خطر مرگ در صورت مصرف همزمان ویتامین ث و میگوگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


یک زن تایوانی بصورت غیر مترقبه ای فوت کرد در حالیکه نشانه هایی از خونریزی از گوش بینی و دهانش مشاهده شده است. پس از کالبد شکافی علت مرگ مسومیت به دلیل وجود "آرسنیک" در شکم بیمار تشخیص داده شد. سوال این است که این آرسینیک از کجا آمده ؟!

یک متخصص پس از بررسی محتویات شکم آن زن نتیجه را چنین اعلام می کند :

ندانم کاری شخص فوت شده! و چنین توضیح می دهد که این فرد روزانه از قرص های "ویتامین ث" استفاده می کرده که بصورت عادی ضرری ندارد. همچنین شب قبل برای شام "میگو" میل نموده که اینهم هیچگونه مشکلی ندارد. ولی به طور خلاصه ترکیب داروی "ویتامین ث" و ماده غیر سمی "پتاسیم آرسینیک 5" باعث تولید "تری اکسید آرسینیک" در بدن می شود که همان آرسینیک سمی است.

پس چنانچه روزانه از قرص "ویتامین ث" استفاده می کنید به عنوان یک اقدام احتیاطی مراقب باشید بطور همزمان یا در فواصل زمانی مصرف این دارو، از خوردن "میگو" خودداری کنید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

سوء استفاده های مشکوک از تلفن همراه
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در صورتیکه با تلفن همراه شما تماسی برقرار شد و در آن شخص یا اشخاصی ادعا نمودند که از مهندسین شرکت مخابرات هستند و قصد چک کردن خط شما را دارند و از شما تقاضا نمودند که هر عددی را شماره گیری کنید بدون هیچگونه شماره گیری فورا تماس را قطع کنید چون با روشی خاص شرکتی جعلی از این طریق به سیم کارت شما دسترسی خواهد یافت و از طریق خط شما و با هزینه شما تماسهای تلفنی برقرار خواهد کرد.

تمامی کاربران تلفن همراه توجه داشته باشند که در صورتیکه با شما تماسی برقرار شد و در نمایشگر گوشی شما این پیغام ظاهر شد (XALAN) از پاسخ دادن به آن خودداری نمایید و تماس را به سرعت قطع کنید. در صورت جواب دادن به تماس گوشی شما ویروسی خواهد شد این ویروس اطلاعات IMEI و IMSI را از روی گوشی و سیم کارت شما پاک خواهد کرد که این امر باعث قطع ارتباط شما با شبکه تلفن خواهد شد و شما مجبور خواهید شد گوشی دیگری خریداری نمایید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

یک تجربه از سرقت موبایلگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

در کشور ما با توجه به هوش سرشار بعضی ها (متاسفانه بیشتر در جهت منفی!) ایجاد سبک های متفاوتی از سرقت و سوء استفاده های متنوع از وسایل مسروقه توسط سارقین قابل پیش بینی هست. خواندن چند سطر زیر از خلاصه شرح ماوقع یک سرقت و نکات کوتاه تیترواری که حاصل تجربه قشر پلیس و یکی دو روز تردد در اداره آگاهی، دادسرا و کلانتری هست خدمت شما ارایه میشود.مسلما نکات جالبی دستگیرتون خواهد شد!

غروب روز جمعه حوالی دانشگاه تهران دو موتور سوار(راکب ترک موتورسیکلت) در کسری از ثانیه تلفن همراهم رو که کمتر از یکماه قبل به مبلغ 400.000 تومان در اوضاع دانشجویی خریده بودم از دستم قاپیدند (به عبارتی صحیح تر دزدیدند!) به سرعت دنبالشون دویدم و حتی از یک موتور سوار گذری کمک گرفتم ولی خب همانطور که قابل حدس بود دستم بهشون نرسید! با شماره خودم باهاشون تماس گرفتم جالب بود که با خیال راحت صحبت هم می کردند و برای پس دادن گوشی مبلغ بالایی پول طلب می کردند. بلافاصله به کلانتری محل اطلاع دادم و اونها واقعه رو صورتجلسه کردند. با توجه به اینکه روز جمعه سرقت انجام شده بود عملا امکان قطع سیم کارت بسیار مشکل بود. اولین مشتریِ صبح روز بعدِ اداره مخابرات من بودم که اقدام به ابطال سیم کارت قبلی و دریافت سیم کارت جدید با همان شماره کردم. بعد از اون بند کفشم رو محکم بستم و یک روز کامل از این دادسرا به اون دادسرا و از این کلانتری به اون کلانتری واسه پیگیری رد یابی تلفن همراهم اقدام کردم... اما بشنوید از اقدامات حضرات دزد که از لحظه سرقت(6 غروب) تا 8 صبح فردا که سیم کارت باطل شد به مدت 14 ساعت وقت برای سوء استفاده از سیم کارت داشتند:


از شماره ام به تمام افرادی که در تلفن همراهم اسمشون ثبت شده بود پیام کوتاهی با این عنوان ارسال کردند: در موقعیت خطرناکی قرار دارم و نمی تونم صحبت کنم لطفا هر چه سریعتر تا آنجا که امکان داره برای من شارژ ایرانسل بخرید و اس ام اس کنید!

به صورت راندوم با چند نفر تماس گرفته، قرار ملاقات گذاشته و درخواست وجه نقد با مبالغ بالا از طرف من کردند! اما این پایان ماجرا نبود!

با تلفن همراه سرقت شده و سیم کارتم، به نام من با پلیس 110 تماس گرفته و دردسر ساز شدند !!!

سرتون رو بدرد نیارم ولی با عنایت به خلاصه ای از شرح ماوقع توجه تان را به نکات مهم زیر و توصیه های مهم پلیس در اینمورد جلب می کنم:

1. سرقت کیف و موبایل شغلیست بسیار پر درآمد که روز به روز بر تعداد شاغلین به این شغل شریف افزوده می شه! کافیست سری به کلانتری محلتان بزنید و ببینید تعداد پرونده های شکایاتی که روزانه در این مقوله به کلانتری ارسال میشه چقدر هست.

2.
سرقت واقعاَ در کسری از ثانیه اتفاق می افته (هیچ کس هم مستثنی نیست) در خیابان همیشه حس کنید که ممکن است سارقی در صدد ربودن کیف یا موبایلتان باشه.

3.
روزهای تعطیل، روزهای اضافه کاری حضرات دزد می باشد(سارقین میدانند که ابطال سیم کارت در روزهای تعطیل به سختی امکانپذیر است لذا فرصت بیشتری برای تماس با لیست شماره های ذخیره شده ی شما دارند)

4.
اشتباهم را تکرار نکنید! به تنهایی سارقین را تعقیب نکنید. به گفته یکی از افسران پلیس شاید یک سارق با سلاح سرد از شما پذیرایی نکنه ولی مطمئن باشید هرگز با عذر خواهی وسیله مسروقه را به شما پس نخواهد داد! علاوه بر این معمولا موتور سوار دوم همدستی هم برای حمایت از سارقین با فاصله مراقب اوضاع هست تا در صورت لزوم به اونها کمک کنه.

5.
بدون اطلاع پلیس برای معامله با سارقین جهت پس گرفتن وسیله مسروقه در قبال پول به هیچ وجه اقدام نکنید.

6.
سریعاَ برای تشکیل پرونده و شکایت اقدام کنید به دو علت: شخصا در همان یک روزی که در اداره آگاهی تردد داشتم شاهد سه مورد دستگیری سارقین و پس گرفتن کیف و موبایل مال باخته ها بودم. دوم اینکه فراموش نکنید سارقین ممکنه به پلیس 110 از طرف شما تماس گرفته باشند و برای شما دردسر ایجاد کرده باشند.

7.
برای پیگیری ردیابی تلفن همراه از طریق اداره آگاهی کفش مناسبی بپوشید چرا که یکی دو روز پیگیری مستمر لازم است! البته این پروسه بیشتر از 10000 تومان برای شما هزینه در بر نخواهد داشت.

8.
حتماَ پرینت مکالمات را از مخابرات بگیرید. وقت زیادی از شما نمی گیره ولی تماسها و پیام کوتاه های سارقین را مشخص خواهد کرد.

9.
جعبه تلفن همراهتان را هرگز دور نیاندازید. شماره سریال گوشیتان بر روی جعبه حک شده است. ارایه این شماره به اداره آگاهی روند ردیابی موبایل را بسیار تسهیل خواهد کرد.

10.
همین الان شماره سریال تلفن همراهتان را در سایت همراه اول ثبت کنید اینکار روند ردیابی موبایلتان را برای مخابرات تسهیل خواهد کرد.

11.
همیشه یک کپی از فون بوک خود داشته باشید. اگر گوشی شما سرقت شد می توانید تا زمانی که سیم کارتتان را ابطال می کنید با دوستتانتان تماس گرفته و سرقت را اطلاع دهید تا سارقین نتوانند سوء استفاده های بیشتری از طریق سیم کارتتان انجام دهند. حداقل مزیت اینکار حفظ شماره های دوستانتان است که شاید دسترسی مجدد به شماره های آنها برای شما مشکل باشه.

12.
هرگز عکس یا فیلم خانوادگی در موبایلتان ذخیره نداشته باشید. از این طریق سارقین می توانند از شما اخاذی کنند. هر نوع عکس خانوادگی یا پیام های کوتاه مهم را در جایی دیگر ذخیره کرده و از حافظه تلفن همراهتان پاک کنید.

13.
نامهای دوستانتان را به طور کامل در تلفن همراهتان ذخیره نکنید. یعنی تا آنجا که امکان داره نام و نام خانوادگی به طور کامل نوشته نشه مثلا با نام مستعار ذخیره کنید. این کار سارقین را در جهت ایجاد ارتباط از طرف سیم کارت شما با دوستانتان و فریب آنها جهت دریافت وجه نقد یا کد شارژ ایرانسل دچار مشکل خواهد کرد.

14.
همین الان برای تلفن همراهتان پسورد ایجاد کنید. از آیکون سکوریتی اینکار به راحتی قابل انجام است.

خریدپستی لوازم جانبی خودرو

ردیفنام محصولفروشندهقیمت (ریال)لینک بازاریابی محصولوضعیت
1

مولتی FM PLAYER PROMATE

aras2shop

235,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2563

فعال
2

داینو تب

sami_286

200,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2479

فعال
3

پمپ باد همراه اتومبیل ( 4 کاره )

sami_286

400,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2472

فعال
4

درجه سنجش باد لاستیک خودرو

sami_286

90,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2471

فعال
5

تصفیه هوا داخل خودرو( نانو تصفیه)

sami_286

170,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2413

فعال
6

زنجیر چرخ انواع خودرو ( ارسال رایگان )

sami_286

320,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2390

فعال
7

مکمل کاهش مصرف سوخت WURTH

sami_286

48,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2294

فعال
8

نخ پنچر گیری خودرو(به همراه لوازم جانبی)

sami_286

100,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2292

فعال
9

انژکتور شور GUNK

sami_286

35,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2258

فعال
10

اسپری آتش خاموش کن

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2255

فعال
11

قلم خش گیر خودرو های ایران خودرو و سایپا

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2218

فعال
12

اسپری پولیش براق کننده رنگ خودرو (واکس)

sami_286

60,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2200

فعال
13

انژکتور شوی ( باکی ) WURTH

sami_286

50,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2120

فعال
14

اکتان بنزین WURTH

sami_286

48,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2119

فعال
15

قفل زاپاس پژو پرشیا

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2106

فعال
16

قفل لاستیک زاپاس L90

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2105

فعال
17

قفل لاستیک زاپاس پراید

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2104

فعال
18

قفل زاپاس پژو 206 صندوق دار

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2103

فعال
19

قفل لاستیک زاپاس پژو 405

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2102

فعال
20

قفل زاپاس سمند

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2101

فعال
21

قفل زاپاس پژو 206 بدون صندوق

sami_286

250,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2094

فعال
22

جارو فندکی

sami_286

300,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=2093

فعال
23

لنت ترمز پژو 206 KOWA

sami_286

230,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1969

فعال
24

تست رنگ خودرو

sami_286

70,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1968

فعال
25

قلم خش گیر خودرو ( رنگ فابریک)

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1967

فعال
26

دستگاه تصفیه هوا داخل خودرو

sami_286

170,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1897

فعال
27

قلم خش گیر خودرو

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1896

فعال
28

پکیج طلائی خش گیر خودرو ( کار پک اصلی )

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1850

فعال
29

قلم تشخیص رنگ شدگی اتومبیل

sami_286

200,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1848

فعال
30

به آسانی صافکار ماشین خود باشید

sami_286

170,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1847

فعال
31

محافظ کامپوتر اتومبیل

sami_286

200,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1845

فعال
32

قرص کاهش مصرف سوخت داینوتب

sami_286

200,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1843

فعال
33

نانو تصفیه

sami_286

150,000

http://www.mabist.com?rgm=behnoosh&p_id=1839

فعال

توضیحات:برای دیدن و خرید محصول روی لینک محصول (سمت چپ) کلیک کنید.

کلیک کنید پول بگیرید

 با ثبت نام در این سایت به ازای هر کلیک پول به حسابتان واریز میشود.

 

 

 

http://www.Teobux.com/?ref=behnoosh   

   

 

20 مطلب جالب و آموزنده

20 مطلب جالب و آموزندهدر قالب داستان های کوتاه و خواندنی
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
اخلاق

روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند ...

او جواب داد :
اگر زن یا مرد دارای (اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10
اگر (ثروت) هم داشته باشند صفر دیگری را در جلوی عدد قبلی اضافه می کنیم =100
اگر دارای (علم) هم باشند پس باز هم صفر دیگری را در جلوی عدد قبلی اضافه می کنیم =1000
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس همچنان صفر دیگری را در جلوی عدد قبلی اضافه می کنیم =10000
.
.
.
ولی اگر زمانی عدد یک (اخلاق) از بین رفت چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ است !
پس انسان بدون (اخلاق) هیچ ارزشی نخواهد داشت.

نتیجه اخلاقی : اگر اخلاق نباشد انسان خدای زیبایی و ثروت و علم و اصل و نسب هم که باشد هیچ نیست !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
دو دوست

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد.
دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت: امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.
ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد تا جایی که نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.
بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ یر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.
دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟!
دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

گدا و استراتژی

بینوایی هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی از طلا بود و دیگری از نقره. اما او همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد!
داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد به دیدن این گدا می آمدند و دو سکه طلا و نقره به او نشان می دادند و او همیشه نقره را انتخاب می کرد، مردم او را دست می انداختند و به حماقت او می خندیدند.

تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه او را آن طور دست می انداختند، ناراحت شد. او را به گوشه ای دنج از میدان کشید و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، تو سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند.

گدا پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم!
شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام!
بدان که اگر کاری می کنی که هوشمندانه است، هیچ اشکالی ندارد که مردم تو را احمق پندارند!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

دوستی پروانه ای

یک شب سرد پاییز یک پروانه اومد پشت پنجره اطاق پسرک و به شیشه زد: تیک! تیک! تیک!
پسرک که سرش حسابی گرم بود، برگشت و دید یه پروانه کوچیک اونجاست!
پروانه با شور و شوق گفت: می‌خوام باهات دوست بشم، لطفا پنجره رو باز کن.
اما پسرک با اوقات تلخی جواب داد: نمی‌شه، تو یه پروانه هستی!
پروانه خجالت زده سرش رو کج کرد و با صدای لرزون گفت: لطفا پنجره رو باز کن، هوا اینجا خیلی سرده!
اون پسر باز هم قبول نکرد: برو از اینجا و منو راحت بذار!
پروانه با غم زیاد از اونجا دور شد.

فرداش پسرک از رفتارش پشیمون شد و پیش خودش گفت: برای اولین بار کسی خواست با من دوست بشه ولی من حرفشو گوش نکردم و پیش خودش فکر کرد که "ممکنه پروانه برگرده و این بار با هم دوست می‌شیم".
مدت‌ها کنار پنجره باز اتاقش نشست. پروانه‌های زیادی اومدن اما از پروانه اون شب خبری نشد.

خسته از انتظار، پسرک پیش مرد دانا رفت و ماجرا رو براش تعریف کرد.
مرد دانا بهش گفت: پسر عزیزم عمر پروانه‌ها بیشتر از یک یا دو روز نیست!
پسرک از اون روز دیگه همیشه یادش موند که برای دوستی و دوست داشتن فرصت کوتاهی داره و نباید از کوچکترین فرصتی دریغ کرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

یک لیوان شیر

پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.

پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت. جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلی

زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید:
خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

سیاست

یک روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدر جان؛ لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی !؟

پدرش فکر می کنه و می گه : بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی.
من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم.
مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می کنه.
کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره.
تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی.
داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است.
امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.

پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه... می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده و...؟؟؟!!! ؛ می ره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه.

فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست. سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، در حالی که جامعه به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمی تونه جامعه رو بیدار کنه، و نسل آینده داره توی کثافتی دست و پا می زنه که جامعه با بی خیالی تمام مصلحت را بر این ترجیح داده است !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

وابستگی و وارستگی

روزی گدایی به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند، نشسته است.
گدا وقتی اینها را دید فریاد کشید: این چه وضعی است؟ درویش محترم! من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده ام اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما، کاملا سرخورده شدم.
درویش خنده ای کرد و گفت: من آماده ام تا تمامی اینها را ترک کنم و با تو همراه شو.
با گفتن این حرف درویش بلند شد و به دنبال گدا به راه افتاد. او حتی درنگ هم نکرد تا دمپایی هایش را به پا کند.
بعد از مدت کوتاهی، گدا اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه گدائیم را در چادر تو جا گذاشته ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا من بروم و آن را بیاورم.
صوفی خندید و گفت: دوست من، گل میخ های طلای چادر من در زمین فرو رفته اند، نه در دل من، اما کاسه گدایی تو هنوز تو را تعقیب میکند؟

نتیجه اخلاقی: در دنیا بودن، وابستگی نیست. وابستگی، حضور دنیا در ذهن است و وقتی دنیا در ذهن ناپدید میشود؛ وارستگیست که خودنمایی می کند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

قدرت عجیب یک کودک

کمی پس از آن که آقای داربی از "دانشگاه مردان سخت کوش" مدرکش را گرفت و تصمیم داشت از تجربه خود در کار معدن استفاده کند، دریافت که "نه" گفتن لزوماً به معنای "نه" نیست. او در بعد از ظهر یکی از روزها به عمویش کمک می کرد تا در یک آسیاب قدیمی گندم آرد کند.

عمویش مزرعه بزرگی داشت که در آن تعدادی زارع بومی زندگی می کردند.
بی سرو صدا در باز شد و دختر بچه کم سن و سالی به درون آمد، دختر یکی از مستاجرها بود؛ دخترک نزدیک در نشست.
عمو سرش را بلند کرد، دخترک را دید، با صدایی خشن از او پرسید: "چه می خواهی؟ " کودک جواب داد : "مادرم گفت 50 سنت از شما بگیرم و برایش ببرم."
عمو جواب داد: "ندارم، زود برگرد به خانه ات"
کودک جواب داد: "چشم قربان" اما از جای خود تکان نخورد.
عمو به کار خود ادامه داد. آن قدر سرگرم بود که متوجه نشد کودک سر جای خود ایستاده. وقتی سرش را بلند کرد، کودک را دید بر سرش فریاد کشید که: "مگر نگفتم برو خانه. زود باش."
دخترک گفت:"چشم قربان" اما از جای خود تکان نخورد.
عمو کیسه گندم را روی زمین گذاشت ترکه ای برداشت و آن را تهدید کنان به دخترک نشان داد.
منظور او این بود که اگر نرود به دردسر خواهد افتاد. داربی نفسش را حبس کرده بود، مطمئن بود شاهد صحنه ناخوشایندی خواهد بود. زیرا می دانست که عمویش عصبانی است.

وقتی عمو به جایی که کودک ایستاده بود، نزدیک شد، دخترک قدمی به جلو گذاشت و در چشمان او نگاه کرد و در حالی که صدایش می لرزید با فریادی بلند گفت: "مادرم 50 سنت را می خواهد."
عمو ایستاد. دقیقه ای به دختر نگاه کرد، بعد ترکه را روی زمین گذاشت، دست در جیب کرد و یک سکه 50 سنتی به دخترک داد.
کودک پول را گرفت و عقب عقب در حالی که همچنان در چشمـان مردی که او را شکسـت داده بود می نگریست به سمت در رفت.
وقتی دخترک آسیاب را ترک کرد، عمو روی جعبه ای نشست و از پنجره مدتی به فضای بیرون خیره شد.
این نخستین بار بود که کودکی بومی به لطف اراده خود توانسته بود سفید پوست بالغی را شکست دهد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

جعبه کفش

زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز؛ یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.

در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند.
در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد ونزد همسرش برد.
پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند.
وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ 95 هزار دلار پیدا کرد. پیرمرد در این باره از همسرش سوال نمود.
پیرزن گفت : هنگامی که ما قول وقرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود.
از این بابت در دلش شادمان شد پس رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟ پس اینها از کجا آمده؟
پیرزن در پاسخ گفت : آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام !


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

خواست خداوند

سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت.
وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست.
روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید.
وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد ...
چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد، در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!

آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید: چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید !
به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد.
پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت: اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟
تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید، اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!

پس بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است و هر اتفاقی که می افتد به صلاح ماست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

آدمخواران

پنج آدمخوار به عنوان کارمند در یک اداره استخدام شدند
هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس اداره گفت: "شما همه جزو تیم ما هستید. شما اینجا حقوق خوبی می گیرید و می توانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار غذا که دوست داشتید بخورید. بنابراین فکر خوردن کارکنان دیگر را از سر خود بیرون کنید."

آدمخوارها قول دادند که با کارکنان اداره کاری نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئیس اداره به آنها سر زد و گفت: "می دانم که شما خیلی سخت کار می کنید. من از همه شما راضی هستم. امّا یکی از نظافت چی های ما ناپدید شده است. کسی از شما می داند که چه اتفاقی برای او افتاده است؟"
آدمخوارها اظهار بی اطلاعی کردند.
بعد از اینکه رئیس اداره رفت، رهبر آدمخوارها از بقیه پرسید: "کدوم یک از شما نادونا اون نظافت چی رو خورده؟"
یکی از آدمخوارها با اکراه دستش را بالا برد.
رهبر آدمخوارها گفت: "ای احمق! طی این چهار هفته ما مدیران، مسئولان و مدیران پروژه ها را خوردیم و هیچ کس چیزی نفهمید و حالا تو اون آقا را خوردی و رئیس متوجه شد؟!
از این به بعد لطفاً افرادی را که کار می کنند نخورید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

فوتبال در بهشت

دو پیرمرد ٩٠ ساله، به نامهاى سعید و محسن، دوستان بسیار قدیمى بودند.
هنگامى که محسن در بستر مرگ بود، سعید هر روز به دیدار او می رفت.

یک روز سعید گفت:
محسن جان، ما هر دو عاشق فوتبال بودیم و سالهاى سال با هم فوتبال بازى می کردیم. لطفاً وقتى به بهشت رفتى، یک جورى به من خبر بده که در آن جا هم می شود فوتبال بازى کرد یا نه؟
محسن گفت: سعید جان، تو بهترین دوست زندگى من هستى. مطمئن باش اگر امکانش بود حتماً بهت خبر می دهم.
چند روز بعد محسن از دنیا رفت.
یک شب، نیمه هاى شب، سعید با صدایى از خواب پرید. یک شیء نورانى چشمک زن را دید که نام او را صدا می زد: سعید، سعید …
سعید گفت: کیه؟
- منم، محسن.
- تو محسن نیستى، محسن مرده!
- باور کن من خود محسنم …
- تو الان کجایی؟
محسن گفت: در بهشت! و چند خبر خوب و یک خبر بد برات دارم.
سعید گفت: اول خبرهاى خوب را بگو.
محسن گفت: اول این که در بهشت هم فوتبال برقرار است.
و از آن بهتر اینکه تمام دوستان و هم تیمی هایمان که مرده اند نیز اینجا هستند.
حتى مربى سابقمان هم اینجاست. و باز هم از آن بهتر اینکه همه ما دوباره جوان هستیم و هوا هم همیشه بهار است و از برف و باران خبرى نیست و از همه بهتر این که می توانیم هر چقدر دلمان می خواهد فوتبال بازى کنیم و هرگز خسته نمی شویم. در حین بازى هم هیچ کس آسیب نمی بیند.

سعید گفت: عالیه! حتى خوابش را هم نمی دیدم! راستى آن خبر بدى که گفتى چیه؟
محسن گفت: مربیمون براى بازى جمعه اسم تو رو هم توى تیم گذاشته!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

ایکاش که عبرت بگیریم

در جائی خواندم که: بومیان آمازون روش جالبی برای شکار میمون دارند بدینصورت که نارگیل را از دو طرف سوراخ می کنند، یک طرف کوچک تر در حدی که بتوانند یک طناب را از آن عبور دهند و یک طرف کمی درشت تر در حدی که دست یک میمون به زور از آن رد شود. از طرف کوچک تر طنابی که انتهایش را گره زده اند رد می کنند و بعد طناب را به تنه درخت می بندند تا اینطوری میمون نتواند جر بزند و نارگیل را با خودش ببرد. سپس توی نارگیل خالی شده چند تا سنگریزه می اندازند و چند بار تکانش می دهند تا صدایش خوب در جنگل بپیچد ... تله آماده است.

میمون ها که شهوت کنجکاوی دیوانه شان کرده تا ببینند این چیست که این جوری صدا می دهد، می آیند و دستشان را می کنند توی نارگیل و سنگریزه ها را توی مشتشان می گیرند تا بیرونشان بیاورند، اما مشت بسته شان از سوراخ رد نمی شود. میمون ها اگر فقط مشتشان را باز کنند و از سنگریزه های بی ارزش دل بکنند، آزاد می شوند ولی به هیچ قیمتی حاضر نیستند چیزی را که بدست آورده اند از دست بدهند. آن قدر تقلا می کنند و خودشان را به زمین و آسمان می زنند که فردا وقتی صیاد می آید بدن های بی حالشان را به راحتی (عین آب خوردن) جمع می کند و توی قفس می اندازد.

این میمون ها چند خاصیت جالب دیگر هم دارند. اولا وقتی می بینند یک هم نوعشان گیر کرده و دارد جیغ و ویغ می کند باز هم برای کنجکاوی می روند سراغ نارگیل بغلی و چند دقیقه بعد خودشان هم در حال جیغ و ویغ اند. ثانیا بومی ها اگر میمونی اضافه بر تعداد مورد نیازشان گیر افتاده باشد، آزادش می کنند اما وقتی فردا دوباره برای شکار می آیند باز همین میمون ها گیر می افتند و جیغ و ویغشان در می آید. این داستان قرن هاست که در جریان است! اما حق ندارید فکر کنید که این میمون ها از خنگیشان است که هر روزه توی این دام ها می افتند، اتفاقا خیلی هم ادعای هوش و استعدادشان می شود.

اگر خوب فکر کنیم ... آیا دور و بر خود ما پر از نارگیل های سوراخ داری نیست که صدای تلق و تولوق جذابشان از شدت وسوسه دیوانه مان می کند؟ آیا دستمان را به خاطر بسیاری از چیزهایی که حقیقتا نمی دانیم ارزشی دارند یا نه، چندین و چند بار در هر مدخل سوئی داخل نمی کنیم؟ آیا دستمان جاهایی گیر نیست که به خاطرش از صبح تا شب جیغ و ویغ می کنیم و خودمان را به زمین و آسمان می کوبیم؛ در حالی که فقط کافی است از یک سری چیزها دل بکنیم و برویم خوش و شاد روی درخت ها، بی دغدغه این جور چیزها، تاب بازیمان را بکنیم؟ آیا صدای جیغ و ویغ مذبوحانه اکثر دور و بری هایمان که خودشان را اسیر کرده اند را نمی شنویم؟

آیا ...؟!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

هوش خانم ها

خانمی در زمین گلف سرگرم بازی بود. ضربه ای به توپ زد که سبب پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد.
خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد.

قورباغه ای در تله ای گرفتار بود و از عجایب آن روزگار این بود که آن قورباغه به زبان آدمیان سخن میگفت!
رو به آن خانم گفت: اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم.

خانم ذوق زده شد و خیلی سریع قورباغه را آزاد کرد. قورباغه به او گفت؛ نذاشتی شرایط برآورده کردن آرزوها را بگویم.
هر آرزویی که برایت برآورده کردم، ۱۰ برابر آنرا برای همسرت برآورده می کنم!
خانم کمی اندیشید و گفت: ایرادی ندارد و آرزوی اول خود را گفت:
من می خواهم زیباترین زن دنیا شوم.

قورباغه به او گفت: اگر زیباترین شوی شوهرت ۱۰ برابر از تو زیباتر می شود و شاید چشم زنهای دیگر بدنبالش بیافتد و تو او را از دست بدهی.
خانم گفت: مشکلی ندارد. چون من زیباترینم، کس دیگری در چشم او بجز من نخواهم ماند.

پس آرزویش برآورده شد.

سپس گفت: من می خواهم پولدارترین آدم جهان شوم.
قورباغه به او گفت: شوهرت ۱۰ برابر پولدارتر می شود و شاید به زندگی تان آسیب بزند.
خانم گفت: نه هر چه من دارم مال اوست و آنوقت او هم مال من است.

پس آرزویش برآورده گردید و پولدار شد.

آرزوی سومش را که گفت قورباغه جا خورد و بدون چون و چرایی برآورده کرد.
خانم گفت: می خواهم به یک حمله قلبی خفیف دچار شوم!!!

نکته اخلاقی: خانم ها خیلی باهوش هستند. پس باهاشون درگیر نشین.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

مهندسی و مدیریت

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید:
ببخشید آقا ؛ من قرار مهمّی دارم، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مرد روی زمین : بله، شما در ارتفاع حدودا ً ۶ متری در طول جغرافیایی "۱٨'۲۴، ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱'۲۱، ۳۷ هستید.
مرد بالن سوار : شما باید مهندس باشید.
مرد روی زمین : بله، از کجا فهمیدید؟
مرد بالن سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا ً دقیق بود به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟
مرد روی زمین : شما باید مدیر باشید.
مرد بالن سوار : بله، از کجا فهمیدید؟!
مرد روی زمین : چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند.
 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

بازرگان و ایمان

روزی روزگاری، بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟ نه...
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت : "خدایا ! می خواهی که اکنون چه کنم؟
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود : مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است ! فردا باز هم شروع به کار خواهم کرد!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

امنیت، آزادی و نان !!!

نیمروز بود کشاورز و خانواده اش برای نهار خود را آماده می کردند که یکی از فرزندان او گفت در کنار رودخانه هزاران سرباز اردو زده اند چادری سفید رنگ هم در آنجا بود که فکر می کنم پادشاه ایران در میان آنان باشد.
سه پسر از میان هفت فرزند او بلند شدند به پدر رو کردند و گفتند زمان مناسبی است که ما را به خدمت ارتش ایران زمین درآوری، پدر از این کار آنان ناراضی بود اما به خاطر خواست پیگیر آنها پذیرفت و به همراهشان به سوی اردو رفت.
دو جنگاور در کنار درختی ایستاده بودند که با دیدن پدر و سه پسرش پیش آمدند ...
جنگاوری رشید که سیمایی مردانه داشت پرسید چرا به سپاه ایران نزدیک می شوید؟
پدر گفت فرزندانم می خواهند همچون شما سرباز ایران شوند.
جنگاور گفت تاکنون چه می کردند؟
پدر گفت همراه من کشاورزی می کنند.
جنگاور نگاهی به سیمای سه برادر افکند و گفت و اگر آنان همراه ما به جنگ بیایند زمین های کشاورزیت را می توانی اداره کنی؟
پیرمرد گفت آنگاه قسمتی از زمین ها همچون گذشته برهوت خواهد شد.
جنگاور گفت: دشمن کشور ما تنها سپاه آشور نیست دشمن بزرگتری که مردم ما را به رنج و نابودی می افکند گرسنگی است کارزار شما بسیار دشوارتر از جنگ در میدانهای نبرد است.
آنگاه روی برگرداند و گفت مردم ما تنها پیروزی نمی خواهند آنها باید شکم کودکانشان را سیر کنند و از آنها دور شد.
جنگاور دیگری که ایستاده بود به آنها گفت سخن پادشاه ایران فرورتیش (فرزند بنیانگذار ایران دیاکو) ! را بگوش بگیرید و کشاورزی کنید و سپس او هم از پدر و سه برادر دور شد.
فرزند بزرگ رو به پدر پیرش کرد و گفت: پدر بی مهری های ما را ببخش تا پایان زندگی سربازان تو خواهیم بود.

فرمانروایان همواره سه وظیفه مهم در برابر مردمانشان دارند. نخست: امنیت ؛ دوم: آزادی و سوم: نان ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

ثروت کوروش

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت: چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی؟
کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟
گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت؛ سپس کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد.
سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید. مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند.
وقتی که مال های گرد آوری شده را حساب کردند، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود!
کورش رو به کزروس کرد و گفت: ثروت من اینجاست. اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم، همیشه باید نگران آنها بودم. زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد و بخششی که پاداشش اعتماد است بزرگترین گنج هاست.


 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

قواعد زندگی

سی ثانیه پای صحبت آقای برایان دایسون ؛ مدیر اجرائی اسبق در شرکت کوکاکولا

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. کاملا واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد، کاملا شکسته و خرد میشوند و باید بیشتر مراقب آنها باشیم.

او در ادامه میگوید :
آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان ولی آن توپ لاستیکی همان شغل تان است ...


 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

اصول زندگی

1. اعتقاد (Belief)

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند، فقط یک پسربچه با چتر آمده بود، این یعنی اعتقاد.

2. اعتماد (Trust)


اعتماد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد، وقتی که شما آنرا به بالا پرتاب می کنید، او شادمانه میخندد ... چراکه یقین دارد که شما او را خواهید گرفت، این یعنی اعتماد.

3. امید (Hope)


هر شب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم. ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید، این یعنی امید.

چه خوب است که با اعتقاد، اعتماد و امید زندگی کنیم ...